بهمن زارع: اگر طلای المپیک ارزش دارد، سهراب را دریابید

به گزارش وبلاگ پتول، رضا عباسپور-بهمن زارع بعد از رفتن ایوانف سرمربی کارکشته و سرد و گرم چشیده بلغار، چند دوره به عنوان سرمربی و لیدر فنی تیم ملی وزنه برداری بزرگسالان برگزیده شد...

بهمن زارع: اگر طلای المپیک ارزش دارد، سهراب را دریابید

روزنامه ایران ورزشی ، بهمن زارع بعد از رفتن ایوانف سرمربی کارکشته و سرد و گرم چشیده بلغار، چند دوره به عنوان سرمربی و لیدر فنی تیم ملی وزنه برداری بزرگسالان برگزیده شد. او که مربی تحصیلنموده و با دانشی است، در دوره مربیگری خود راهنمایی ستاره های بزرگ و نام آور وزنه برداری ایران همچون، حسین رضازاده، کوروش باقری، شاهین نصیری نیا، حسین توکلی، حسین برخواه، بهداد سلیمی، کیانوش رستمی، سهراب مرادی، نواب نصیرشلال، سجاد انوشیروانی و خیلی از چهره های شاخص وزنه برداری ایران را در کارنامه خود دارد. همین موضوع یعنی اشراف کامل سرمربی پیشین تیم ملی وزنه برداری کشورمان در المپیک 2008 پکن، بازی های آسیایی 2014 اینچئون و رقابت های دنیای 2014 قزاقستان باعث شد تا در شرایط کنونی که تیم ملی وزنه برداری کشورمان در راستا کسب سهمیه المپیک برای حضور در بازی های 2020 توکیو واقع شده است، با او همکلام شویم و نظراتش را درباره حال و هوای این روزهای وزنه برداری بپرسیم.

از زمانی که به خاطر تغییرات مدیریتی و فنی از تیم ملی جدا شدید، خیلی سمت وزنه برداری آفتابی نمی شوید. این جدایی و کناره گیری شما دلیل خاصی دارد؟

به خاطر تغییراتی که در سیستم مدیریتی و فنی وزنه برداری ایجاد شد، دوستان تمایلی به همکاری با من نداشتند و به همین دلیل ترجیح دادم کنار باشم و از دور مسائل و اخبار وزنه برداری را دنبال کنم. البته خیلی هم از دنیای وزنه برداری و اخبار و اتفاق های پیرامون این رشته فاصله نگرفتم چون من مربی وزنه برداری و عضوی از این خانواده هستم. بنابراین اگرچه مدتی است در بخش فنی و مربیگری تیم ملی حضور ندارم اما پیگیر اخبار وزنه برداری هستم. می دانم که شرایط وزنه برداری برای کسب سهمیه المپیک در راستای قرار گرفته است که می توان مدعی شد راستا دلخواه ما برای تکرار پیروزیت های گذشته نیست.

چرا فکر می کنید راستای که ترسیم شده، دلخواه وزنه برداری نیست؟

من اگر حرفی می زنم، برگرفته از تجربیاتی است که سال ها آن را در بخش فنی و مربیگری تیم ملی آموختم. بی تعارف باید بگویم که سیستم مدیریتی و فنی وزنه برداری نتوانست آنطوری که انتظار می رفت، برای درخشش در المپیک پیش رو و کسب امتیازات مورد احتیاج، ملی پوشان را حفظ، راهنمایی و مدیریت کند. زیرا از همان ابتدا هم تعیین بود که ما در المپیک 2020 توکیو فقط دو سهمیه در بخش مردان و دو سهمیه در بخش بانوان داریم. در بخش بانوان از لحاظ فنی نظر خاصی ندارم اما خیلی خوشحالم که بالاخره ما پیروز شدیم در این بخش فعالیت مان را در عرصه داخلی و بین المللی شروع کنیم. اما بحث اصلی من در مورد تیم ملی وزنه برداری بزرگسالان کشورمان دو سهمیه تعیینی است که برای المپیک به ما اختصاص پیدا نموده است. سیستم مدیریتی و فنی وزنه برداری قبل از اینکه سهراب مصدوم گردد، یا اینکه آن حواشی عجیب برای کیانوش رستمی یا سعید علی حسینی رخ دهد، هم از برنامه و زمانبندی مسابقات گزینشی آگاه بودند، هم اینکه از میزان توانمندی و داشته های وزنه برداری ایران برای حضور در المپیک آگاهی کامل داشتند. بنابراین وقتی تأکید دارم که ما نتوانستیم در راستا کسب سهمیه المپیک، به درستی داشته هایمان را حفظ و مدیریت کنیم بی فایده حرف نمی زنم. شما ببینید، الان شرایط رکوردی، روحی و انگیزشی سهراب مرادی، کیانوش رستمی، سعید علی حسینی، علی هاشمی یا حتی علی داودی که تنها دارایی نقد و فعلی ما در دسته فوق سنگین است در مقایسه با رقبای اصلی آنها در راه المپیک چگونه است؟ اینها به اضافه چند چهره جوان و آینده دار که بیشتر به درد آینده وزنه برداری می خورند تا سرمایه گذاری برای برداشت نتیجه در المپیک پیش رو، تمام داشته های المپیکی وزنه برداری ایران هستند که می توانستیم روی آنها حساب ویژه باز کنیم. حالا به نظر شما برنامه ریزی، نظارت، ارزیابی و کنترل مسئولین فدراسیون و کادرفنی تیم ملی روی این نفرات در شرایط حساس و سرنوشت ساز فعلی چگونه بوده است؟ آیا ما توانستیم داشته های خود را حفظ کنیم؟ آیا توانستیم روی آنها به نحو مطلوب سرمایه گذاری کنیم تا در زمان مقتضی از آنها در المپیک استفاده کنیم؟ اصلاً برای تک تک ستاره ها و برنده های شاخص خود چه برنامه ویژه و مدونی در حد و اندازه المپیک داشتیم؟

سهراب را هم در همین دسته می توانیم قرار دهیم؟

بگذارید من این سوال را بپرسم که سهراب مرادی که تا همین چند ماه پیش و قبل از آسیب دیدگی اش هیچ رقیبی در دسته 96 کیلوگرم برای کسب مدال طلای المپیک نداشت، الان کجاست و شرایطش نه برای مدال آوری بلکه فعلاً فقط برای کسب سهمیه المپیک چگونه است؟ چرا باید کیانوش رستمی که سال 2016 دوبار پی در پی رکوردهای دسته 85 کیلوگرم دنیا و المپیک را شکسته و یکی از پرافتخارترین وزنه برداران ایران است الان باید استرس رفتن یا خط خوردن و حذف از گردونه امتیازی ورودی به المپیک را داشته باشد؟ این درست که اشتباهات فردی خود ملی پوشان هم باعث افت و عقب افتادگی آنها از رقبای دنیای شان شده است اما مگر نه اینکه کادرفنی تیم ملی و سیستم مدیریتی وزنه برداری وظیفه راهنمایی، حمایت و کنترل این وزنه برداران و سرمایه های ورزش ایران را برعهده دارد؟ اگر قرار است که خود ورزشکار همه این وظایف را برعهده داشته باشد، پس اصلاً چینش کادرفنی و فدراسیون به چه درد می خورد؟ سعید علی حسینی که بعد از 8 سال دوری، بازگشت خیره کننده ای در سطح یک وزنه برداری دنیا داشت، چرا باید به آن شکل مبتدیانه و به اجبار از دنیای وزنه برداری با حسرت مدال المپیک خداحافظی کند؟ یعنی واقعاً کادرفنی یا مجموعه مدیریتی فدراسیون نمی توانست از این سرمایه که می توانست برای ما در دسته فوق سنگین شانس یک مدال باشد، به درستی حمایت و پشتیبانی کند؟ اینها درد وزنه برداری است.

پس معتقدید که شرایط فعلی تیم ملی وزنه برداری از نظر کمی و کیفی برای حضور در المپیک 2020 و تکرار افتخارات دوره قبلی بازی ها در ریو خیلی روبه راه و امیدوار کننده نیست؟

وزنه برداری ما از لحاظ سرمایه و برند دنیای، در شرایط فعلی جلوتر از رقبا نباشد، قطعاً عقب تر نیست. بحث و نقد من فنی است و سؤالاتی است که فکر می کنم سؤال تک تک علاقه مندان به وزنه برداری و اهالی فهیم این رشته است. اصلاً مگر می توانیم نام سهراب مرادی یا کیانوش رستمی را در دنیای وزنه برداری بشنویم و بعد کنار نام این ستاره های نامدار و پرافتخار وزنه برداری دنیا به جز نشان طلا عنوان و مدال دیگری را توقع داشته باشیم؟ مطمئن هستم اگر حتی در همین فرصت محدود به جامانده بتوانیم به درستی با همین سرمایه های محدود خود تعامل دوسویه برقرار نموده، اعتماد آنها را جلب نموده و به خوبی در حد و اندازه ارزش یک نشان طلای المپیک آنها را حمایت و راهنمایی کنیم، ترید نداشته باشید هرکدام از این ستاره ها به بازی های المپیک اعزام شوند، به جز مدال طلا اصلاً نشان دیگری را نمی گردد برای آنها ترسیم و پیش بینی کرد. بحث اصلی من اگر نقدی را اینجا به کادرفنی و سیستم مدیریتی فدراسیون وارد دانستم، این بود که چرا از همان ابتدا نتوانستیم با سرمایه های ارزشمند خود به درستی تعامل برقرار نموده و بعد از ایجاد تعاملی درست و منطقی، به جای نگاه ابزاری به آنها، با تسخیر قلب و اعتماد آنها هم حواشی را از اطراف تیم دور نموده و هم نبض حرکتی و آماده سازی ملی پوشان را کاملاً در دست بگیریم.

شما در دوره ای که سرمربی تیم ملی بودید، تعامل خوبی با بعضی ستاره های وزنه برداری مثل کیانوش رستمی یا سهراب مرادی، بهداد سلیمی، یا حتی قبل تر از آن بزرگانی مثل حسین رضازاده، کوروش باقری، توکلی و ... داشتید. فکر می کنید مهم ترین فاکتوری که باعث ایجاد تعامل دوسویه و ارتباط مثبت بین شما به عنوان سرمربی و ملی پوشان شاخص وزنه برداری شد چه چیزی بود؟

من کار خاصی انجام نمی دادم. فقط سعی می کردم با ورزشکارم تعامل داشته باشم. قطعاً کسی که سرمربی تیم ملی بزرگسالان می گردد باید بداند اولین چیزی که باعث برقراری یک ارتباط خوب بین او و شاگردش در تیم ملی می گردد، همین تعامل دوطرفه است. تعامل دوطرفه یعنی مربی باید روانشناس خوبی باشد و بداند که در چه زمانی چطور با شاگردش برخورد کند. تعامل خوب یعنی اینکه مربی بداند چه تمریناتی را در چه شرایطی و موقعیتی برای وزنه بردارانش طراحی کند. یک تعامل درست و منطقی این است که مربی شاگردانش را با توجه به رتبه و افتخاراتی که دارند دسته بندی نموده و با آنها براساس شرایط و موقعیتی که دارند برخورد کند. یک تعامل خوب یعنی اینکه مربی فقط به شاگردش به چشم ابزاری برای رسیدن به اهداف و سود خود نگاه نکند، بلکه با به دست آوردن قلب و اعتماد او ثابت کند که مدال ورزشکار ارزشمند است اما ارزشمندتر از مدال شخصیت و موقعیت ورزشکار است. در نهایت به نظرم یک تعامل خوب و مثبت یعنی اینکه کنار ورزشکار بودن را فقط به دو یا سه ساعتی که تمرینات اردویی برقرار است نبینیم. بلکه برای لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه ملی پوشان خود برنامه و زمانبندی داشته باشیم. در این صورت می توان ورزشکاران خاص و نخبه خود را حفظ کرد، اعتمادشان را جلب نمود و بر آنها مسلط شد.

با تمام این تفاسیر الان پیش بینی شما در مورد عملکرد فنی و مدالی وزنه برداری در بازی های المپیک 2020 چیست؟

من معتقدم با تمام نقدی که به سیستم مدیریتی و فنی وارد است، الان وزنه برداری احتیاج به همبستگی و حمایت دارد. ما اگر واقعاً عاشق وزنه برداری هستیم باید همه دست به دست هم دهیم و با حمایت کامل از فدراسیون، کادرفنی و تیم ملی مجموعه ورزش کشور را به حمایت از وزنه برداری برای درخشش و تکرار مدال آوری در بازی های المپیک پیش رو ترغیب کنیم. نقدها بماند برای بعد از المپیک. الان وزنه برداری احتیاج به حمایت و همبستگی دارد. بنابراین معتقدم اگر همه باتمام وجود از وزنه برداری حمایت کنیم قطعاً می توانیم در توکیو باز هم از سکوی قهرمانی بالا رفته و شاهد به اهتزاز درآمدن پرچم مقدس کشورمان با درخشش ستاره های وزنه برداری در المپیک 2020 توکیو باشیم.

منبع: ایران ورزشی

به "بهمن زارع: اگر طلای المپیک ارزش دارد، سهراب را دریابید" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بهمن زارع: اگر طلای المپیک ارزش دارد، سهراب را دریابید"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید