ربات عاشق؛ داستانی درباره آینده انسان
به گزارش وبلاگ پتول، کتاب رمان عاشق اثر آرمین کاظمی در انتشارات کلید آموزش منتشر شد.
وبلاگ پتول- زمستان سال 1399 بود که کتابی داستانی پژوهشی با عنوان ربات عاشق نوشته آرمین کاظمی در انتشارات کلید آموزش منتشر شد.
این کتاب زمانی در بازار نشر عرضه شد که هنوز کلمه ای به نام متاورس برسر زبان ها نبود و کسی این مفهوم را نمی شناخت. مسئله مهم این است که متاورس چیست؟ متاورس به معنای فراجهان است. تصور کنید در آینده ای نزدیک بتوانید با ورود به صفحه موبایلتان اجسام داخل تصویر را لمس کنید یا ببویید حتی بچشید. شاید تصور این مسئله برایتان دور از فکر باشد.
کتاب ربات عاشق به ما یاری می نماید جهانی تازهی را درک کنیم که امروز شاهد خلق آن هستیم. این کتاب در ده فصل مخاطبانش را با اتفاق های متاورس آشنا می نماید. در ربات عاشق با داستان کوله گردی به نام مارکو همراه می شویم کسی که با فناوری تازه و متاورس آشنا می گردد از همین طریق به تمام آرزوهایش دست پیدامی نماید. او در متاورس عاشق می گردد، بچه دار می گردد، به تمام جهان سفر می نماید. تاریخ را در آیینه این فناوری می بیند. در زمینه کسب و کار آموزش می بیند و حتی مرگ را با سفری شبیه سازی شده تجربه می نماید. کتاب ربات عاشق قرار نیست در یک جلد تمام گردد و به زودی جلد دوم آن منتشرمی گردد.
ربات عاشق اولین کتاب منتشرشده در زمینه متاورس و جهانی تازهی است که منتظرماست. این اثر هم اکنون به چاپ چهارم رسیده است. کتاب ده فصل و 212 صفحه دارد که هر فصل آن یکی از ویژگی های متاورس را بیان می نماید.
از جمله فصل های کتاب می توان به سفر های مجازی در متاورس، آموزش به واسطه متاورس، سفر به گذشته در متاورس، سفر به آینده در متاورس، شبیه سازی مرگ در متاورس، سفر شبیه سازی برای بازدید از بنا های تاریخی، ورود ربات های به جهانی احساسی انسان ها اشاره نمود.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
مارکو به این سفر آمده بود تا با آدم ها و فرهنگ های بیشتری آشنا بگردد. او فکر می کرد که سفر احترام به خصوصیات و ویژگی های انسانی اش است. همان طور که نیاکانش در پی آب و غذا به جا های مختلفی سفرمی نموده اند و با قبیله های مختلف آشنا شده اند و میان هم پیوندی ایجاد نموده اند تا نسل انسان پیشرفت کند.
خانه مارکو کوله پشتی اش بود. او درست شبیه به یک حلزون خانه اش را به دوش می کشید و از شهری به شهر دیگر می رفت. هرکجا سرپناهی پیدا نمی کرد با اسباب و وسایلی که در کوله پشتی اش داشت برای خودش اقامتگاه موقتی دست و پا می کرد و شب را می گذراند.
وبلاگ پتول فرهنگی هنری ادبیات
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان